بازتاب

ساخت وبلاگ

 

                                                      بازتاب

 

چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم- حافظ

 

چیست ایمان که هر کسی از در تفسیر آن در می آید و خود را وارد حریم آن می کند. چیست ایمان که شرط مسلمانی است و اصل بر ایمان داشتن توام با مسلمان بودن است. آنچه ایمانش می نامیم ارتباطی با میزان معلومات و کم و زیادی سواد اسلامی ما ندارد. البته علم باید که به ایمان کمک کند و ایمان باید که راه روشنای علم را بنمایاند و گرنه سرگردانی و بدفهمی و کم فهمی دچارمان می کند و لاجرم در ارزیابی های مان و شناخت سره از ناسر و حد و اندازه چیزها و اشخاص ناتوان خواهیم شد.

احوالات آدم هایی که ایمان مذهبی را با خصائص فردی و با عادات ذهنی شان آمیخته اند و یا کسانی که بدون پشتوانه علمی در صدد یافتن هویت مذهبی برای خود هستند روایت دردناکی است. اولین بازتاب رفتاری اینگونه آدم ها در بیان و تحلیل ایمان، ربط های نابجا و ناروایشان است تا خویش ضعیف و نارس و چه بسا نابکار را در راستای ایمانی که آن را نمی شناسند و نمی توانند و نمی خواهند بشناسند بکار می گیرند.

شناخت آدم با ایمان نه به ادعایش است و نه به میزان کلاسی که دیده و یا می بیند . کلاس ها پراست از آدم های به ظاهر با ایمان و بی ایمان که تنها تقصیرشان آن است که کاری نکرده اند که به خودشان بیایند و کاری نمی کنند که روزنه امیدی برای فهم و آگاهی شان بدست آید و تنها به همین کلاس ها بسنده کرده اند. ایمانی که عارف و عالم سلیم النفس بیانش می کند را تنها آگاهان به راز و رمز دین و دینداری می فهمند. آگاهی های چند جانبه در کنار طهارت روح می خواهد تا بتوانیم حرف و حدیثی را طوری بیان کنیم که خواب از چشمان حق جویان بزداید و بیداران را راهبر باشد. تمام این راز و رمز ها در فرهنگ شیعی ما و در بیان عارفان و عالمان دینی با همه شاخه اصلی و فرعی آن گفته شده، که ما با ذره ای از آن ها سر و کار داریم.

راستی با این نگاه پر رمز و راز از ایمان، چگونه برخی به خود اجازه می دهند،بحث ایمان را برای دیگران پیش بکشند. ما به این نوع آدم ها توصیه می کنیم که اگر بلد نیستید تاریخ ایمان را روایت کنید لااقل اینقدر تحلیل سطحی و تکراری نکنید و یک موضوع اساسی را طوری بیان نکنید که شما جز برای موجه کردن خود این کار را می کنید و گرنه اصل بحث را در اختیار شنونده می گذاشتید و او را به فکر وا می داشتید تا خودش حقیقت و معنا را دریابد نه اینکه برای او تعیین تکلیف کنید و مصداق بی مورد نشان دهید. معلوم است که می خواهید در لوای این واژه زیبا و با معنا شیشه خورده های خود را جمع کنید که نمی توانید و گرنه از ایمان می گفتید که نمی توانید.

ایمان داشتن کار هر موجودی نیست، وگرنه برای شخم زدن زمین روح و روان جامعه  و کوبیدن خرمن آن انسان را قرار نمی دادند، انسان نه هر مدعی ای!.  انواع دانش ها لازم است تا بتوانی درست بررسی کنی،بفهمی و آنگاه روایتی از آن بسازی. کسانی هستند که تحت تاثیر عقده های روانی شان نمی توانند درست روایت و یا  تفسیر کنند که بی جا از آب در می آید. بگذریم که راوی باید چندین شرط داشته باشد تا بتواند حدیثی را نقل کند و گرنه بافندگی با همه اشکال آن در روزگار ما  شغل پر رواجی است.

ما انسانیم و برخوردار از شعور. شعور آنجاست که بتوانیم هر سخنی را در جای خود بیان داریم و با اصول اخلاقی اسلامی بسنجیم، اما اگر خداوند این قوه سنجش را به ما عطا نکرده باشد کلاهمان پس معرکه ست و به عادات خودمان روی می آوریم و چنان روی می آوریم که نه فقط به جامعه مان آگاهی نداده ایم بلکه چون گمراه بوده ایم دیگری را هم گمراه کرده ایم. بازار ایمان برخی گرم است و برخی به دنبال یافتن ایمانند، برخی ایمان شان را در دل پنهان کرده اند و به امید خدای رحمان و رحیم نشسته اند.

ایمان داشتن تربیت سالم مذهبی می خواهد و گرنه بازار آن آنقدر گرم هست که بتوانی انواع و مدل های آن را بخری و بفروشی. ایمان دستور بردار نیست بلکه آن را باید در یک جریان تکاملی و به درازای یک تاریخ و رشد فکری و روحی انسان دانست.

برخی تازه به دوران رسیده ها و بی ریشه ها و غیر اصیل ها، چنان در باره ایمان دیگران حرف می زنند که تو اگر ندانی ایمان چیست، گویی که این یک با ایمان است که از ایمان دیگری سخن می گوید. این تازه به دوران رسیده ها که بویی از انقلاب و انقلابی گری نبرده اند و فضای خانه شان پر بوده از بوی گند بی ایمانی، چگونه است که به خودشان اجازه می دهند که از ایمان دیگری حرف بزنند. آیا جز برای موجه کردن خود.

 معلوم است که برخی درست و شایسته و بایسته بر قطار انقلاب اسلامی سوار نشده اند و به میل خویش می رانند. جای تعجب ندارد که این ها از انقلابیون اصیل حرف بزنند و بی جا هم بگویند. چون دست شان همین قدر می رسد و پایشان هم قادر نیست که با اهل نظر بنشینند و بپرسند و دریابند. اگر این دسته را رها کنی خودشان را انقلابی تر جلوه خواهند داد و مردم خسته از کار و بی حال و حوصله روزگار را چند روزی سرگرم خواهند کرد. این دسته که ضعف و یا بی ایمانی خود را با خرده گرفتن از ایمان دیگری به پیش می برد عموما از دسته ظاهرگرایان سست عنصرند که نیاز شدید به مطرح کردن خود دارند. مجلس عزایشان به راه است و پر شور و مجلس شادی شان پر پول. پول که فقط خرج شادی نمی شود بلکه در عزا هم باید تجمل داشت، زیرا این باقیمانده ها باید جلوه کنند. اما راهش چیست و چگونه است، الله اعلم.. نگران نباشند، سیاهی لشکرتان جور می شود.

 و این بازتابی بود از حرفی که پنهان نماند.

                                                                                   محمد صادق امینی

باغ پدری ...
ما را در سایت باغ پدری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghepedario بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 30 بهمن 1397 ساعت: 2:08